2024-03-29T04:42:46Z
https://andishehsiyasi.ri-khomeini.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=16276
اندیشه سیاسی در اسلام
2423-7973
2423-7973
1399
7
23
راه برونرفت از بنیادگرایی اسلامی
علی محمد
حاضری
عبدالله
ولی نژاد
هرچند خشونتگرایی با تمسک به آموزههای دینی که نوعاً با تکیة صرف بر الفاظ و نوعی اخباریگری توأم بوده است امر کاملاً جدیدی نیست و در تاریخ ادیان سوابق بسیاری دارد، ولی آنچه امروزه به عنوان بنیادگرایی خشونتآمیز شاهدیم - با همة ویژگیها و خصوصیات آن - امر جدیدی است که در تاریخ ادیان و مذاهب کمتر مسبوق به سابقه است. بنابراین، بنیادگرایی اسلامی در این مقاله آن خوانشی از اسلام است که جز عصر حاضر، در هیچ یک از برهههای تاریخی گذشته وجود نداشته و خشونتورزی ویژگی بارز آن است. با این تفاسیر، مبنای تکثر قرائات از اسلام تا پیش از قرن حاضر هرچه بوده، توان تبیین سازوکار ظهور بنیادگرایی اسلامی ندارد. بنابراین، یافتن راهی برای برونرفت از این خوانش مذهبی، مستلزم آن است که ابتدا منطق ظهور و بازتولید آن را دریابیم. در این راستا، در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر از اندیشههای علیرضا شجاعیزند1، مصطفی ملکیان2 و سارا شریعتی3 در این زمینه بهره جستهایم. با واکاوی آرای شجاعیزند ظهور بنیادگرایی اسلامی را در تنشِ معاصرِ میان ایدئولوژی جمعگرای اسلامی و ایدئولوژی فردگرا و جهانیشدة لیبرال یافتیم که مبنای بازتولید آن نیز با اتکا به اندیشههای ملکیان و شریعتی در اتخاذ سازوکاری پوپولیستی بود. واکاوی نظریات مربوط به پوپولیسم، تقویت جامعة مدنی را به عنوان اولین گام برای مبارزه با بنیادگرایی اسلامی به ما نمایاند. [1] 1. دکتر علیرضا شجاعیزند نظریهپرداز ایرانی در حوزه جامعهشناسی دین و پژوهشگر در زمینه جامعهشناسی معرفت است. کتابهای «مشروعیت دینی دولت و اقتدار سیاسی (1376)»، «دین، جامعه و عرفیشدن (1380)»، «عرفیشدن در تجربه مسیحی و اسلامی (1381)»، «برهه انقلابی در ایران (1382)»، «تکاپوهای دین سیاسی (1383)»، «عرفیشدن در غرب مسیحی و شرق اسلامی (1383)»، «جامعهشناسی دین (1) (1388)»، «الدین و المتغیرات الثقافیه المعاصره: الحداثه، العلمنه، العولمه (2012)»، «نقش دین در توسعه (1393)» و «دین در زمانه و زمینه مدرن (1394)» بازتاب بخشی از اندیشههای ایشان هستند.2- مصطفی ملکیان فیلسوف ایرانی و صاحب نظریه «عقلانیت و معنویت» است. تمرکز اندیشههای ایشان در حوزههای فلسفه، روانشناسی، عرفان، دین، و ادبیات و هنر است.3- دکتر سارا شریعتی مزینانی از متفکران ایرانی در حوزه جامعهشناسی دین است. «دین و ایدئولوژی (1391)»، «مقدمهای در مواجهه با علوم اجتماعی در متن سنتهای شیعی (1393)» و «طرد شدگان (1394)» بخشی از آثار ایشان هستند.
بنیادگرایی اسلامی
لیبرالیسم
پوپولیسم
شجاعی زند
ملکیان
شریعتی
2020
03
20
7
28
https://andishehsiyasi.ri-khomeini.ac.ir/article_121465_6eb5cc1ffdacbe0e37b0b95e61e2ee72.pdf
اندیشه سیاسی در اسلام
2423-7973
2423-7973
1399
7
23
درآمدی بر تاثیر آموزه «مشیت الهی» بر پذیرش حکومت مغولان در ایران
ولی محمد
احمدوند
سیدصادق
حقیقت
مقاله حاضر پیرامون این سوال مطرح شده است مقومات ایده «مشیت الهی» و تاثیر آن بر پذیرش و مشروعیت حکومت مغولان در ایران سده هفتم چیست. این سوال دو وجه دارد. اول اینکه چرا از میان پاسخ های ممکن به بحران اشغال ایران توسط مغولان این ایده «مشیت الهی» بود که برکشیده شد که در پاسخ به این سوال مباحث نظام تعالیم و قابلیت اعتبار این ایده و مقوله امنیت به میان آمد و وجه دوم به بحث پذیرش ومشروعیت حکومت مغولان در اندیشه عاملان اجتماعی که سعی در موجه جلوه دادن حکومت مغولان داشتند توجه دارد. به زعم مقاله حاضر ایده «مشیت الهی» و قوام آن از نگاه عاملانی که قائل به این ایده بودند قبل از اینکه از ضرورتی دینی ناشی شود ریشه های جامعه شناختی داشت. این مطالعه از ظرفیت های روش گفتمان چون «امکان» ، «استراتژی» و «قابلیت اعتبار» برای ایضاح هر چه بیشتر موضوع بهره مند شده است.
کلمات کلیدی: "مشیت الهی"
" مشروعیت"
" قدرت"
" تعالیم"
" امنیت"
" هویت"
2020
03
20
29
52
https://andishehsiyasi.ri-khomeini.ac.ir/article_125330_e583d5ac12fedfbe7b2237316f9eb565.pdf
اندیشه سیاسی در اسلام
2423-7973
2423-7973
1399
7
23
تلفیق «قانون الهی» و «قانون طبیعی» در فلسفة آکوئینی و پیامد آن برای عرفی شدن سیاست
بابک
عباسی
کمال
پولادی
سید جواد
موسوی
احمد
ساعی
مباحث در باب نسبت «قانون الهی و قانون طبیعی» در بستر مباحث عقل و وحی، در جهان مسیحی تاریخی به قدمت قرون وسطی دارد. توماس قدیس یکی از متألهینی بود که در اواخر قرون وسطی، موضعی متفاوت نسبت به مواضع پیشین در باب نسبت قانون الهی و قانون طبیعی گرفت. به گونهای که بستر فکری آکوئیناس تا زمانة او، دو گروه عمده را در بر میگرفت که به شکل متعارض، گروه نخست قائل به برتری وحی و به تبع آن قانون الهی بر عقل و گروه دوم قائل به برتری عقل بر وحی و همچنین قانون طبیعی بودند. آکوئیناس در این زمینه با وارد کردن فلسفة ارسطو، موضع سومی اتخاذ کرد که تلاش داشت تا نوعی «هماهنگی» میان عقل و وحی برقرار سازد و در حوزة حکمت عملی نیز این هماهنگی را در شکل تلفیق قانون الهی و قانون طبیعی دنبال کرد. این نوآوری آکوئیناس نتایج خود را در حوزة سیاست با محوریت دولت و قانون نشان داد که آن عرفی شدن سیاست بود. ازهمینرو، ما با بهره گرفتن از روش «متن- زمینه محور» کوئنتین اسکینر، فلسفة سیاسی آکوئیناس را در زمینة فکری آن مورد مطالعه قرار میدهیم.
توماس آکوئیناس
قانون طبیعی و قانون الهی
عقل و وحی
فلسفة سیاسی
جدایی دین و سیاست
اسکینر
2020
03
20
53
76
https://andishehsiyasi.ri-khomeini.ac.ir/article_139094_c3567b136c2dad37366644e0dfab5560.pdf
اندیشه سیاسی در اسلام
2423-7973
2423-7973
1399
7
23
سیاست آگونیسم یا آنتاگونیسم ؟ (نگرش به جهانی شدن در جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر گفتمان اصلاحطلبی)
محمد
خانه زر
احسان
عسگری
پژوهش حاضر با هدف بررسی نحوه مواجهه ایران با جهانی شدن و بهخصوص در دورۀ گفتمان اصلاحطلبی (1376-1384) صورت گرفته است. نوع پژوهش حاضر توصیفی - تبیینی میباشد که دادههای آن به روش کتابخانهای گردآوری شده است. برای سهولت دریافتن پاسخ مناسب به سؤال این پژوهش یعنی «گفتمانهای جمهوری اسلامی در مواجهه با جهانیشدن چه دیدگاههایی داشتهاند؟» و در نهایت این دیدگاهها منجر به چه نوع رابطهای بین آنها شده است؟ از مفهوم امر سیاسی شانتال موفه که در آن سه نوع رابطه را در قبال جهانیشدن در نظر میگیرد بهره کافی برده شده است. فرضیه تحقیق بدین صورت مطرح گردید که به نظر میرسید گفتمان اصلاحطلبی با اتخاذ سیاست رقابتی (آگونیستی) به جای اتخاذ سیاست تخاصم کامل (آنتاگونیسم) امکان سازگاری و مقاومت را برای اندیشه انقلاب اسلامی در مقابل تهاجم فرهنگی فراهم کرده باشد؛ درحالیکه گفتمانهای قبل از آن، سیاست تخاصم کامل (آنتاگونیسم) را اتخاذ نموده بودند. در نهایت یافتههای نهایی پژوهش نشان دادند که تا قبل از گفتمان و رویکرد اصلاحطلبی نوعی بدبینی نسبت به جهانی شدن مطرح بوده و اساساً نوعی سیاست آنتاگونیسمی دنبال میشد که با شروع دوران اصلاحات این نگرش دچار تغییر و تحول اساسی شد و به جای سیاست آنتاگونیسمی، سیاست آگونیسمی در پیش گرفته شد که در این میان ارائة ایدة گفتگوی تمدنها از سوی سیدمحمد خاتمی نقش به سزایی در اتخاذ چنین سیاستی داشت.
جهانیشدن
گفتمان اصلاحطلبی
آنتاگونیسم
آگونیسم
گفتگوی تمدنها
2020
03
20
77
104
https://andishehsiyasi.ri-khomeini.ac.ir/article_139095_04746302b4912d180efd03cca99e8add.pdf
اندیشه سیاسی در اسلام
2423-7973
2423-7973
1399
7
23
تحولات مفهومی امر انقلابی در گفتمان اصلاحطلبی
منصور
انصاری
ناهید
همتی نژاد
پژوهش حاضر با هدف بررسی تحولات مفهومی امر انقلابی در گفتمان اصلاحطلبی انجام گرفت. برای تبیین معنادار رابطه میان امر انقلابیگری و اصلاحطلبی، از رهیافت نظری لاکلائو و موف استفاده گردید. با رحلت امام خمینی، گفتمان جمهوری اسلامی که با دالهای اسلام و جمهوریت مفصلبندی میشد، راه برای برداشتها و تفاسیر متفاوت باز شد که نتیجۀ آن، شکلگیری دو طیف سیاسی رقیب با عنوان «اصلاحطلب» و «اصولگرا» بود. گفتمان اصلاحطلبی، شعارهای انقلاب اسلامی همچون آزادی، مردمسالاری، قانونگرایی، دموکراسی دینی، حقوق بشر و ... را در خود جای داد و با این تفکر که نیاز جامعه ایرانی، داشتن روابط عادلانه و آزاد با همۀ جهان است، رویکردهای جدیدی را در خود پذیرا گردید. این گفتمان، حول دال مرکزی مردمسالاری و دالهای شناور جامعه مدنی، توسعه سیاسی، قانونگرایی، آزادی و تساهل شکل گرفت و نظام معنایی را شکل داد که بر اساس آن سعی نمود ساختار معنایی گفتمان اصولگرایان را در هم شکند. در مقابل، اصولگرایان سعی کردند با ایجاد مفصلبندی جدید و افزودن دالهایی چون عدالت، امنیت، ارزشها، تهاجم فرهنگی و ... حول دال مرکزی ولایت، نظام معنایی خود را شکل داده و دال مرکزی اصلاحطلبان و دالهای شناور آن را ساختارشکنی نمایند. گفتمان اصلاحطلبی امکانهای زیادی برای تحول در جامعه ایجاد کرد، اما نتوانست در مقابل موانع شکلگرفته پیروز شود. هرچند در گفتمان اصلاحطلبی، تغییراتی در عناصر انقلاب اسلامی شکل گرفت، اما این بدان معنا نبوده که امر انقلابی بهکل از بین رفته است، بلکه بدان معناست که گفتمان اصلاحطلبی به جای تأکید بر مؤلفههایی همچون عدالتمحوری، به عناصری همچون مردمسالاری، آزادی، توسعه سیاسی و قانونمداری توجه نموده است. درواقع میتوان گفت که امر انقلابی در گفتمان اصلاحطلبی برساخته شده است و تولیدکنندگان گفتمان اصلاحطلبی همواره نقشی تأثیرگذار در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی داشته است.
امر انقلابی
اصلاح
گفتمان اصلاحطلبی
اصولگرایی
لاکلائو و موف
2020
03
20
105
140
https://andishehsiyasi.ri-khomeini.ac.ir/article_139096_e6faa19a7b0af74c45da08c6ef45ce51.pdf
اندیشه سیاسی در اسلام
2423-7973
2423-7973
1399
7
23
دموکراسی و جایگاه آن در آرای اندیشمندان معاصر اهل سنت
جواد
اطاعت
حسن
کریمی
دموکراسی به معنای حاکمیت مردم و نقش آنان در تعیین سرنوشت سیاسی خویش است. بر اساس این ایده، هر امری که خلاف رأی و نظر مردم باشد، مردود و غیرقابلپذیرش است. در مقابل، اساس نظام اسلامی مبتنی بر شریعت اسلامی است و هر حکمی که بر پایة احکام و قوانین اسلامی نباشد، باطل است. در دنیای معاصر، دموکراسی به یکی از بحثهای چالشی در میان اندیشمندان اهل سنت تبدیل شده است. برداشت اندیشمندان اهل سنت از دموکراسی (حاکمیت ملت) یکسان نبوده و متناسب با نوع خوانش از اسلام، چهار جریان مختلف اندیشة سیاسی وجود دارد. هر کدام از این جریانها دیدگاه متفاوتی نسبت به دموکراسی دارند. در این پژوهش که روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی بوده و برای جمعآوری اطلاعات از منابع مکتوب و اینترنت استفاده شده، سؤالی که مطرح میشود، این است: اسلامشناسان معاصر اهل سنت با توجه به قرآن و دیگر منابع دینی و فقهی چه برداشتی از دموکراسی دارند؟ در پاسخ میتوان گفت برداشتهای اجتهادی متفکران اهل سنت از قرآن و دیگر متون اسلامی منجر به شکلگیری چهار طیف سنتگرا، بنیادگرا، اصلاحطلب و سکولار در ارتباط با دموکراسی شده است.یافتههای پژوهش نشان میدهد که از نگاه سنتگرایان، آشتی میان اسلام و دموکراسی جز مسخ اسلام نتیجه دیگری ندارد. بنیادگرایان، دموکراسی را «انحراف از مسیر دین» میدانند. اصلاحطلبان بهواسطه عواملی مثل انتخابات و نقش مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خویش معتقد به سازگاری و همخوانی میان اسلام و دموکراسی هستند؛ اما سکولارها ضمن تأکید بر جدایی دین از سیاست، دموکراسی را بهترین الگوی حکومتی برای عصر جدید میدانند.هدف این پژوهش نیز بررسی آرا و نظریههای این چهار طیف اهل سنت در مورد دموکراسی است. نوآوری این پژوهش نسبت به نمونههای قبلی در این است که در مجموع، نگرش چهار طیف اندیشهای اهل سنت در ارتباط با دموکراسی را مورد بررسی و مداقه قرار داده است.
دموکراسی
مردم
حکومت
اسلام و اهل سنت
2020
03
20
141
171
https://andishehsiyasi.ri-khomeini.ac.ir/article_139097_e50ef4469d80560775d1d00b06e944d2.pdf